ایمانداران دو هدف اصلی را دنبال میکند
خروج فصل سیزدهم
خداوند برای هر یک از ما ایمانداران دو هدف اصلی را دنبال میکند یکی از این اهداف یک هدف کلی و عمومی است که شامل این میشه که ما در کنار خداوند قرار بگیریم و در نهایت به شباهت عیسای مسیح در بیاییم و برای اینکه به این هدف نائل بشیم خدا یک هدف دیگری را بطور جداگانه برای هر یک از ایمانداران در نظر میگیره و ما در راستای اون هدف خاص یاد میگیریم که چطور به شباهت عیسای مسیح در بیاییم و این پروسه برای هر ایمانداری متفاوت است. من نمیخوام امروز در مورد اون هدف خاص صحبت کنم این هدفیست که هر ایماندار باید شخصا دعا کنه و از خدا بخواد که هدفی رو که خدا برای او مشخص کرده به او مکشوف کنه و هر ایماندار روحالقدس رو داره و او این هدف رو برای اون شخص معلوم خواهد کرد. اما مسئله اینه که در ارتباط با این هدف خاصی که خدا برای ما در نظر میگیره ما باید با خدا مشارکت داشته باشیم در واقع مثلا اینطور نیست که خدا به شما بگه هدف شما اینه که برید مرکز شهر و شما رو به حال خودتون رها کنه که به مرکز شهر برید و خودتون تصمیم بگیرید که چطور برید. در واقع قراره ما این هدف رو با مشارکت با خداوند به انجام برسونیم برای مثال ما با خداوند باید به مرکز شهر بریم نه تنهایی و خداوند در این مسیر به ما کمک میکنه که مثلا بهتره با ترن بریم پیاده بریم و یا با تاکسی بریم و در واقع ما یاد میگیریم که خدا به مسائل چطور نگاه میکنه و ما هم به همون شکل به مسائل نگاه میکنیم و کم کم به شکل عیسای مسیح تبدیل میشیم. و در واقع بوسیله این هدف خاص ما به اون هدف کلی خداوند میرسیم.
اما امروز ما میخواهیم با هم نگاه کنیم و ببینیم خداوند در این راهی که برای ما در نظر گرفته چطور به ما کمک میکنه و چطور ما رو هدایت میکنه چطور به ما قوت عطا میکنه و چطور دست ما رو در سختیهای این راه میگیره.
پس چیزهایی رو که خدا میخواد به شما در این راه تعلیم بده با اون چیزهایی که خودتون میدونین یا فکر میکنین کاملا متفاوته؛
روح القدس که بعد از ایمان شما به عیسای مسیح در قلب شما ساکن میشه، در این راه به من و شما قوت و توانایی میده که بتونیم در این هدفی که خدا برای ما تعیین کرده به پیش بریم. کارهای روح القدس ماورای فکر من و شماست، ماورای توانایی جسمانی ماست و ماورای توانایی، معلومات و دانش و ثروت و هر چی که دارید هست؛ در واقع خدا در کتاب اشعیا باب ۵۵ آیات ۸-۹ میگه " ۸ زیرا خداوند میگوید كه افكار من افكار شما نیست و طریقهای شما طریقهای من نی. ۹ زیرا چنانكه آسمان از زمین بلندتر است همچنان طریقهای من از طریقهای شما و افكار من از افكار شما بلندتر میباشد."
گفتم بد نیست با هم به یکی از اتفاقات بسیار بزرگی که در عهد قدیم برای قوم خدا رخ داده نگاه کنیم چون هم به ما کمک میکنه تا هدایتهای خدا رو بهتر بشناسیم هم باعث میشه که نسبت به رویدادهای عهد قدیم بیشتر آشنا بشیم؛ با هم نگاه میکنیم به کتاب خروج فصل ۱۳ آیه ۱۷ تا ۲۲:
ستون ابر و ستون آتش
۱۷ سرانجام فرعون به قوم اسرائیل اجازه داد تا از مصر بیرون روند .با اینكه نزدیكترین راه رسیدن به كنعان عبور از سرزمین فلسطینیها بود، ۱۸ خدا قوم اسرائیل را از این مسیر نبرد، بلكه آنها را از طریق صحرایی كه در حاشیه دریای سرخ بود هدایت نمود، زیرا میدانست كه قوم با وجود مسلح بودن ممكن است وقتی ببینند كه مجبورند برای رسیدن به كنعان بجنگند، دلسرد شده، به مصر باز گردند. ۱۹ موسی در این سفر استخوانهای یوسف را نیز همراه خود برد، چون یوسف در زمان حیات خود بنیاسرائیل را قسم داده، گفته بود: «وقتی خـدا شمـا را برهاند، استخوانهای مرا هم با خـود از اینجـا ببرید.» ۲۰ پس قوم اسرائیل سوكوت را ترك كرده، در ایتام كه در حاشیه صحرا بود، خیمه زدند. ۲۱ در این سفر، خداوند ایشان را در روز بوسیله ستونی از ابر و در شب بوسیله ستونی از آتش هدایت میكرد. از این جهت هم در روز میتوانستند سفر كنند و هم در شب. ۲۲ ستونهای ابر و آتش لحظهای از برابر آنها دور نمیشد.
باز خوبه که من این مطلب رو یاد آوری کنیم که وقتی ما از قوم اسرائیل صحبت میکنیم منظور ما قوم خداوند است و امروز ما هم به خون عیسای مسیح نه تنها قوم خداوند بلکه بسیار نزدیکتر و از فرزندان او محسوب میشیم.
اولین چیزی که در این آیات توجه ما رو به خودش جلب میکنه در آیه ۱۸ قرار داره. " خدا قوم اسرائیل را از این مسیر نبرد"؛ از دید زمینی وقتی به این قضیه نگاه میکنیم میبینیم که راحتترین و نزدیکترین مسیر برای رسیدن به سرزمین موعود، عبور از سرزمین فلسطینیان بود.
ما اغلب فکر میکنیم که بهترین راهها رو میدونیم کوتاهترین راهها رو بلدیم و اغلب فکر میکنیم که میدونیم الان خدا چیکار میکنه، اما به نظر میرسه که خدا میخواد اغلب ما رو از یک مسیر دیگه ببره شاید مسیری که به نظر ما خیلی آسون به نظر نمیرسه؛ اون ما رو مستقیم و از جاده اصلی نمیبره و این نشان از محبت او به ما داره، چون ما رو دوست داره چون او پدر ماست و بهترینها رو برای ما میخواد؛ اگه از کوتاهترین راه نمیبره مطمئنا دلیلی داره و خداوند میدونه بهترین برای ما چیست، او میدونه چطور ما رو ببره که بیشتر زندگی ما در شادی و آرامی سپری بشه؛
اما میبینیم که قوم خدا درست مثل خیلی از ما که امروز تا میبینیم یک خورده اوضاع بر وفق مراد دل ما نیست لب به شکایت باز میکنن، اونها هم شکایت کردن، میدونین چرا؟ چون مثل خیلی از ما فکر میکردند خودشون بهتر از خدا بلدن چیکار کنن؛ ببینید چی میگن "«آیا در مصر قبرها نبود كه ما را برداشتهای تا در صحرا بمیریم؟ این چیست به ما كردی كه ما را از مصر بیرون آوردی؟ ۱۲ آیا این آن سخن نیست كه به تو در مصر گفتیم كه ما را بگذار تا مصریان را خدمت كنیم؟ زیرا كه ما را خدمت مصریان بهتر است از مردن در صحرا!» ۱۳ موسی به قوم گفت: «مترسید! بایستید و نجات خداوند را ببینید، كه امروز آن را برای شما خواهد كرد، زیرا مصریان را كه امروز دیدید تا به ابد دیگر نخواهید دید. ۱۴ خداوند برای شما جنگ خواهد كرد و شما خاموش باشید.» "
در اینجا اونها دارن میگن اگه ما تو همون دنیای قبلی خودمون مونده بودیم و در اسارت و بردگی بودیم بهتر بود
اینجا میبینیم که خدا میگه مترسید بایستید و نجات خداوند را ببینید که امروز برای شما به عمل خواهد آورد، و این دقیقا چیزیست که امروز به من و شما میگه؛ وقتی خدا در راهی قرارت میده که به نظرت سخت و نادرست به نظر مییاد "مترسید بایستید و نجات خداوند را ببینید"
برای مثال همه ما تقریبا میدونیم از اینجا چطور باید به مرکز شهر بریم، اما اگر قرار باشه با خدا برید ممکنه اون شما رو از یک مسیر دیگه ببره؛ چرا؟ چون اون صرفا نمیخواد شما به مرکز شهر برسید بلکه میخواد زمانی که همراه او دارید به مرکز شهر میرید چیزهایی یاد بگیرید که شما رو بیشتر به شبیه عیسای مسیح کنه و یکی دیگه از اهداف خدا در این مسیر اینه که جانهای دیگری هم نجات پیدا کنن؛ پس وقتی من با خدا وارد مشارکت میشم دیگه صرفا فقط من و خدا نیستیم بلکه نجات دیگران هم از اهمیت برخوردار میشه؛
اما متاسفانه ما اغلب راه خودمون رو میریم بجای اینکه راه خدا رو دنبال کنیم. و نتیجه اون اغلب با غم و غصه و ناراحتی همراه میشه؛ اما کسی که به او توکل میکنه و اجازه میده که خدا هدایتش کنه و هر جایی بریم که او ما رو هدایت میکنه مطمئنا زندگی ما پر ثمر خواهد بود؛
اما مهمترین قسمتی که امروز برای ما در این آیات قرارداره مربوط به جلال خداوند است؛ ما به یکی از شگفت انگیزترین راههایی بر میخوریم که خدا خودش رو در کتاب خروج به قوم خودش نشون میدونه؛ او خودش رو بصورت ستونی از ابر و آتش بر قومش مکشوف میکنه؛ البته در واقع یک ستون وجود داره اما آتشی که در میان ابر وجود داره فقط در شب قابل رؤیت میشه و بدین ترتیب خداوند با نشون دادن حضور خود در میان قوم به آنها نشون میده که به آنها وفاداره و همراه اونهاست؛
دلیلی که خدا قوم اسرائیل رو از راه نزدیک نمیبره اینه که او میدونست که فرعون و سپاهش به دنبال قوم او خواهند آمد و این چیزی بود که قوم اسرائیل نمیدونست و دوم میدونست اگر از سرزمین فلسطین عبور کنن قوم باید با فلسطینیان وارد جنگ بشه و این قوم قادر نبود در دو جبهه وارد جنگ بشه؛ و از همه مهمتر خدا میخواست هم چیزی رو به قوم خودش یاد بده و هم چیزی رو به مصریان به فرعون و سپاه او؛
پس وقتی نگاه میکنیم میبینیم که خداوند در هر راهی که برای ما انتخاب میکنه دو منظور رو دنبال میکنه هم ما رو تعلیم میده بنا میکنه و تشویق میکنه هم باعث حرکتی در طرف مقابل یعنی در دنیا میشه.
خداوند به شکل ستون ابر مابین سپاه فرعون و قوم خودش میایسته. در خروج ۱۴ میخونیم که " ستون ابر نیز به پشت سر آنها منتقل شد ۲۰ و در میان قوم اسرائیل و مصریها حایل گردید. وقتی شب فرا رسید، ابر به ستون آتش تبدیل شد، بطوری كه مصریها در تاریكی بودند و بنیاسرائیل در روشنایی. پس مصریها تمام شب نمیتوانستند به اسرائیلیها نزدیك شوند."
خیلی جالبه شما وقتی یک چراغ رو روشن میکنید یا یک آتیش رو روشن میکنید نور اون در تمامی جهات پخش میشه؛ اما اینجا میبینیم که میگه مصریها در تاریکی بودند؛ کسانی که به عیسای مسیح خداوند ایمان ندارند در تاریکی و در قلمرو ظلمت بسر میبرند و هرگز نمیتونن درک درستی از نور و حیات داشته باشند عیسای مسیح میگه: یوحنا فصل ۸ آیه ۱۲ “من نور عالم هستم. کسی که مرا متابعت کند، در ظلمت سالک نشود بلکه نور حیات را یابد.” و عاقبت اونهایی که به او ایمان نمییارن درست مثل سپاه فرعون هلاکت و نابودی است.
در واقع ما راهی رو که با خداوند میریم او برای ما وارد جنگ میشه و از ما حفاظت میکنه؛ دوم اینکه در خروج ۱۴ آیه ۱۸ خدا میگه " ۱۸ و مصریان خواهند دانست كه من یهوه هستم، " وقتی دیگران جلال و حضور خداوند رو در زندگی ایمانداران ببینند اونوقت خواهند فهمید که خداوند کیست خواهند فهمید که عیسای مسیح کیست و از طرفی ما هم یاد بگیریم که با توکل به خدا از دریای مشکلات و از دشمن خلاصی خواهیم یافت. در واقع زندگی یک ایماندار باید جلال خداوند رو به تصویر بکشه
اما اگر قوم راه خودش رو میرفت و راهی رو میرفت که به نظر خودش درست بود حتما نابود میشد.
ما گاهی اوقات در سختیها و مشکلات قرار میگیریم این مشکلات ممکن خانوادگی باشه در ارتباط با بچه هامون باشه در ارتباط با کار باشه مسائل زناشویی و مادیات باشه در ارتباط با مسائل اقامتی ما باشه و در واقع در جایی قرار میگیریم که جلوی ما دریاست و پشت سر ما هم سپاهیان دشمن؛ خیلی وقتها نا امید میشیم و میگیم چرا خدا منو اینجا قرار داره، برگردم و راه خودم رو برم؛ اما یادمون باشه ممکنه در مرحله اول فکر کنیم راه ما درست تره اما مطمئن باشید که حتما بعد از اون نابودی به همراه خواهد داشت من در طی این چند سالی که ایماندار هستم این امر رو تجربه کردم.
در واقع یکی از اهداف خدا برای اینکه جلال و قوت و عظمت خودش رو به ما نشون بده اینه که ما وقتی جلال و عظمت این خداوند را در زندگی خود میبینیم اونوقت میگیم من این خدا را بخاطر اینکه میتونه کارهایی برای من از قبیل یک کار خوب یا شفای بیماری یا حل مشکلاات پیروی نمیکنم حتی من بخاطر اینکه به بهشت هم برم این خدا رو پیروی نمیکنم بلکه من این خدا رو پیروی میکنیم برای اینکه خدای عظیم و قادر است و او تنها کسی است که ارزش پیروی کردن رو داره؛ این به این خاطر است که ما جلال خداوند رو دیدهایم بر ما مکشوف شده و درک میکنیم که چقدر ما کوچک هستیم و واقعا شایسته چنین جلالی نبودهایم. بنابراین هر روز ما برای جلال نام خدا زندگی میکنیم و راههای او رو دنبال میکنیم و وقتی راههای خدا رو دنبال میکنیم حفاظت او بر ما قرار میگیره.
وقتی ما به این ستون ابر و آتش نگاه میکنیم میبینیم که در بیابان همیشه جلوی قوم میرفت و از اونها حمایت میکرد. در روز اونها رو از خورشید محافظت میکرد و در شب به اونها روشنایی و اطمینان خاطر میداد و اونها مسیر رو نمیدونستند و این ستون ابر و آتش اونها رو حمایت میکرد. درست همانطور که عیسای مسیح پیشاپیش ما در حرکته و از ما در مقابل این دنیا حفاظت میکنه عیسای مسیح میگه من تا ابد در کنار شما خواهم ماند.
ما در اولین جایی که در کتاب مقدس به ستون ابر و اتش برخورد میکنیم زمانیست که قوم خدا سرزمین مصر رو ترک میکنند این ستون ابر و آتش با قوم خداوند بود از زمانیکه مصر رو ترک کردند و در بیابان بودند تا زمانیکه به سرزمین موعود رسیدند. در واقع ستون ابر و آتش زمانی آغاز میشه که قوم خدا از اسارت مصر آزاد میشن و تصمیم میگیرن که از مصر بیرون بیان. امروز ستون آتش خداوند با ما خواهد بود امروز روح خداوند با ما خواهد بود از زمانی که به عیسای مسیح ایمان مییاریم و تصمیم میگیریم از اسارت در سرزمین ظلمت خارج بشیم و تا در این دنیا هستیم و تا زمانیکه وارد ملکوت آسمان میشیم؛ خداوند در عبرانیان ۱۳ میگه: "تو را هرگز رها نکنم و تو را ترک نخواهم نمود" این قول و وعده خداوند برای ماست.
خداوند در واقع میخواست اونها رو در هنگام خروج از اسارت در مصر هدایت کنه اما این زمانی امکان پذیر بود که اونها از ستون آتش پیروی میکردند و اونو دنبال میکردند در واقع خداوند اونهایی رو هدایت میکنه که مشتاق پیروی هستند.
ما زمانیکه اینجا راحت روی صندلی کلیسا نشستیم و یا زمانیکه هیچ مشکلی نداریم خیلی راحت میگیم میخواهیم خدا رو پیروی کنیم. اما وقتی عمیقتر به این قضیه نگاه کنیم ممکنه یک کم دچار تردید بشیم.
مثلا فکر کنید اگر خداوند شما رو هدایت کنه که به جایی برین که دوست ندارین؛ به یک خدمت تمام وقت شما رو بخونه که زیاد خوشتون نمییاد؛ یا شما رو بخونه که به یک کشوری برای خدمت برین که زیاد امن نیست.
ما گاهی برای هدایت خدا و برای راههای خدا حد و مرز تعیین میکنیم گاهی اوقات برای خدا شرط میزاریم. اما اگر اینطور باشه ما واقعا از خداوند پیروی نمیکنیم.
حالا یک مقدار کار رو راحت تر میکنیم؛ اگر خدا از شما بخواد برید کسی رو محبت کنید که اصلا ازش خوشتون نمییاد چطور، اگر خدا ازتون بخواد کسی رو ببخشید که اینقدر شما رو اذیت کرده که حتی فکر بخشیدن اون شخص رو هم نمیکنید اونوقت چطور؟ باز هم خدا رو پیروی میکنید.
در واقع خداوند هدایت میکنه اما همه حاضر نیستند که اونو پیروی کنن. پیروی از خداوند همیشه یک انتخابه؛ در واقع شما باید انتخاب کنید که خدا رو پیروی کنید.
ما خیلی وقتها از خدا میپرسیم خواست تو برای من چیه؟ اما جوابی نمیشنویم، چرا جوابی نمیشنویم؟ برای اینکه هنوز تصمیم نگرفتیم که خدا رو در هر زمینهای پیروی کنیم در واقع پیروی ما از خداوند مشروط است و برای همین جوابی نمیشنویم.
همیشه ما حق انتخاب داریم
مرقس باب ۱۶
۱۶ هر که ایمان آورده، تعمید یابد نجات یابد و اما هر که ایمان نیاورد بر او حکم خواهد شد
این یک حق انتخاب برای هر یک از ماست
ما گاهی اوقات برای یک شرایط یا یک موضوع خاص دعا میکنیم اما میبینیم وضع نه تنها بهتر نشد بلکه بدتر هم شد چون راههای خداوند با راههای ما فرق داره ما اغلب اونی رو که انتظار داریم نمیبینیم و کار خدا برای ما درست مثل یک قالی میمونه که ما از پشت بهش نگاه میکنیم اما خداوند اونطرف قالی رو میبینه که چقدر زیبا و عالیه
آیا میخواهید خدا شما رو هدایت کنه و راههای خودش رو به شما نشون بده
موسی از خدا یک نشون خواست اما خدا در عوض چیز بهتری رو به او داد خدا به موسی گفت ۱۴ گفت: «روی من خواهد آمد و تو را آرامی خواهم بخشید.» امروز حضور خداوند با ماست امروز هر ایماندار معبد زنده خداوند است و حضور او هر ایمانداری رو هدایت خواهد کرد.
موسی از خدا خواست که اونها رو در این راه هدایت کنه؛ اما خدا چیز بسیار بهتری به او داد او گفت خود من با شما میآیم
امروز عیسای مسیح با ماست امروز عیسای مسیح پیشاپیش ماست امروز خدا با ماست.
راههای خداوند برای یک مسیحی زمانی پدیدار میشه که با خدا مشارکت و ارتباط داشته باشه چون خدا میخواد ما رو در یک رابطه محبت آمیز و مشارکت گونه در یک رابطه دوستی هدایت کنه، اگر ما برای انجام کاری از خدا فقط یک نشانه بخواهیم این یک چیز موقتی خواهد بود اما خداوند میخواد با ما یک رابطه پایدار داشته باشه او میخواد ما رو در هر قدم از این سفر همراه و هدایت کننده ما باشه؛
۱۱ و خداوند با موسی روبرو سخن میگفت، مثل شخصی كه با دوست خود سخن گوید.
عیسای مسیح ما رو دوست خود خوانده او در یوحنا فصل ۱۵ آیه ۱۵ میگه ؛ "دیگر شما را بنده نمیخوانم زیرا که بنده آنچه آقایش میکند نمیداند؛ لکن شما را دوست خواندهام زیرا که هرچه از پدر شنیدهام به شما بیان کردم."
موسی هرگز و هیچوقت نمیدونست با خدا داره به کجا میره خداوند همیشه برای موسی یک تابلو علائم راه قرار نمیداد که بدونه از کجا باید بره، اما اصلا مهم نبود چرا مهم نبود چون موسی میدونست با چه کسی داره میره و این چیزی بود که مهم بود؛ ممکنه بعضی از ما بگیم من که موسی نیستم درسته ممکنه ما موسی نباشیم اما خدا هنوز همون خداست و خدا امروز با ماست،
روزی دو تا کنجشگ روی یک تیرکی در یک شهر نشسته بودند. مردم بسیار با عجله و با سرعت از یک طرف به یک طرف دیگه میرفتند؛ یکی از اون گنجشگها از اون یکی پرسید چرا اینها اینقدر با عجله این طرف و اون طرف میرن؛ اون یکی گنجشگ گفت مطمئنا نمیدونن که اونها هم مثل ما یک پدر آسمانی دارند که مواظب اونهاست و نیازهای اونها رو برآورده میکنه
:: بازدید از این مطلب : 261
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2